سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلمان فارسی


سلمان در آغاز در ایران با باورهای میترایی آشنا بود و سپس باورهای زرتشتی و سپس باورهای مانوی و بدینگونه با حکمت و خرد ایران باستان آشنا بود. به غرب رفت و با باورهای مسیحی آشنا شد و سالها در آنجا در خدمت کلیسا بود و در کنار آنجا با عقاید یهودی بیشتر آشنا شد. این گونه با اندیشه مسیحی کاملاً آشنا بود. در یثرب محمد را دید و با عقاید او اسلام آشنا شد. اندیشه سلمان ترکیب است از حکمت ایرانی و اسلامی که تجربه مطالعه و دریافت ادیان و حکمت‌های دیگر را داشته‌ است و اکثر فلاسفه اسلامی ایران امروز، خود را پیرو مکتب سلمان می دانند. لویی ماسینیون فرانسوی، آثار منسوب به سلمان را، چهار کتاب معرفی ‏می‌کند، که از جمله آنها «خبر جاثلیق‏» است که 10 سند مکتوب را برای ذکر آن آورده‌ است.

ایمان به مانی

سلمان (روزبه) فارسی از طبقه برگزیدگان جامعه مانوی بوده‌است و چون دین مانی را بر دین زرتشتی ترجیح داده بود مجبور به فرار از ایران شد.[6][7][8][9]

ایمان به مسیحیت

او در سنین جوانی به مسیحیت روی آورد. او سپس برای تحصیل دین به سوریه رفت.[1] ابوریحان بیرونی در «الآثار الباقیه عن القرون الخالیه» می‌نویسد: «انجیل سبعین (بلامس) نام انجیلی است که سلام پسر عبدالله سلام از زبان سلمان فارسی نوشته‌است.» او پس از فوت استادش همراه با کاروانی رهسپار شبه جزیره عربستان شد-واین مقارن با زمانی بود که محمد امین مالتجاره خدیجه یگانه زن متمول جزیره العرب رامدیریت میکردوخدیجه محمد را نه فقط برای اداره اموال که برای زندگی مشترک می‌آزمود-در راه کاروان مورد حمله قرار می‌گیرد و او به اسارت در آمد و مردی یهودی از مدینه او را به بردگی خرید و به یثرب برد

ایمان به اسلام

سلمان در مدینه با محمد آشنا شد و به اسلام ایمان آورد.[1] در سفینة البحار آمده‌است هنگامی که محمد به مدینه هجرت کرد با دعوت محمد با دین اسلام آشنا شد و مسلمان شد و محمدبا مولای او قراردادی بست که سلمان کار کند و از درآمدهای خود، خود را آزاد کند. پیامبر و مسلمانان مدینه به او کمک کردند که بهای خود را (به مبلغ چهل نهال خرما و چهل وقیه-هر وقیه معادل چهل درهم) به یهودی بپردازد و آزاد شود.[10] که معتقد است آشنایی وی بعد از پیامبری محمد است اما اشاره‌ای به سال آن نکرده‌است

جنگ خندق

در جنگ خندق، که در سال 5 هجری رخ داد و به پیشنهاد سلمان، پیرامون شهر خندق کندند. واژه? خندق عربی‌شده? واژه? پارسی میانه کَندَگ و به معنی کَنده‌است. در زبان‌های کهن ایرانی چون اوستایی و فارسی باستان، ریشه? «کن» به معنی «کندن» امروزی به کار می‌رفته‌است و «فرکنتن» یعنی آغاز به ساختن ساختمان یا شهر. هر گروهی می‌خواست سلمان با آنها باشد؛ مهاجران می‌گفتند: سلمان از ما است و انصار می‌گفتند: سلمان از ما است.

بعد از مرگ محمد

ماسینیون در کتاب "سلمان پاک" می‌نویسد: سلمان در تأسف از انتخاب عجولانه ابوبکر در سقیفه با یک نوع محافظه کاری و توداری خاص در برابر شهود به فارسی گفته‌است: "کردید ونکردید" و این عبارت بسیار غامضی است. آیا ترکیب اصلی این عبارت به فارسی بوده‌است؟ مدائنی و بلاذری آن را به این صورت نشر داده‌اند: "کرداد و ناکرداد" (به فارسی میانه). باید گفت که این عبارت گرچه دلالت بر این ندارد که سلمان در سال 11 هجری بعد از مرگ محمد با سر تراشیدن و کشیدن شمشیر به عقیده امامیه علناً مخالفت خود را ابراز کرده باشد ولی بر خلاف گفته جوزف هوروویتس نشانه? آن است که یک قرن و نیم قبل از یعقوبی روایات عراقی تأیید می‌کنند که سلمان مسأله امامت به حق را هنگام انتخاب ابوبکر مطرح کرده‌است؛ اما شاید در مجلسی خصوصی.[11]

تاریخ مرگ سلمان

به نقل از کتاب "سلمان پاک" اثر ماسینیون ترجمه علی شریعتی: تاریخ مرگ سلمان مشخص نیست. "پایان خلافت عمر" یا "در خلافت عثمان" به نقل از واقدی و ابن سعد. زیرا پیش از این در خلافت عثمان وی در کوفه اقامت گزیده بود. در قرن سوم گردآورندگان احادیث سنت تاریخ مرگش را سال 38 هجری معین کردند. لویی ماسینیون در کتاب خود حدس می‌زند که: سلمان با مصادره شدن مقرری اهل بیت به نفع بیت المال توسط دستگاه خلافت از اقطاعش در مدینه محروم شده بود. مانند هر تازه مسلمان غیر عربی برای حفظ امنیت شخصی اش با بنی عبدالقیس که سلمان تا عراق همراه آنان رفت هم پیمان گردیده‌است. هنگامی که وضع خاص بنی عبدالقیس را مطالعه می‌کنیم به نکاتی بر می‌خوریم که این فرضیه را تقویت می‌کند.[12]


[ یکشنبه 92/10/1 ] [ 3:31 عصر ] [ علی زنگنه ] [ نظرات () ]