سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نظر تو...

نظر تو چیه؟؟؟

 

همه میگن یه آدم خشک و بی احساسی که تمام وجودتو فقط غرور

 

گرفته...میگن تو زیادی حساسی...

 

میگن خودتو از همه بالاتر میدونی،میگن به همه پوزخند

 

میزنی...حتی به جایی رسیده که میگن...تو...

 

اما میخوام برای اونایی که این عقیده رو دارن بنویسم شاید جاش

 

نباشه که بخوام اسمی از اون افراد ببرم اما مینویسم تا بدونن من

 

اونی نیستم که اونا فکر میکنن...

 

من فقط تنهام...همین...اونقدر که زندگیم داره می یخه...!!

 

تنهایی زیاد از حد من باعث این غروره...شاید با خوندن این متن

 

به حالت تاسف سری تکون بدی و نیشخندی بزنی بعد هم بگی:ای

 

بابا دوروبرت این همه آدم بازم میگی تنهام؟؟

 

اما ای کاش میفهمیدی که این همه به قول خودت آدم فقط نقش

 

کاریکاتورو برات بازی میکنن!!!!

 

شاید بازم بخندی و بگی کفره ولی نیست میدونی به نظرم خدا

 

یادش رفته که منی هم وجود دارم یادش رفته که باید بین همه ی

 

افراد عدالت باشه...عدالت...خدا دلش واسه اونایی که شبا

 

سرشونو گشنه میزارن زمین میسوزه؟؟واسه پدری که شرمنده ی

 

خانوادشه چی؟؟اونایی که سقف خونه شون زیر بارون گریه

 

میکنه...

 


شب تا صبح کار میکنن و آخرشم هیچی به هیچی...

 

   

 

همیناست که دلگیرم میکنه...با این همه هممون تنهاییم...یه موقع

 

 میبینی یکی که دوستش داری هم دلتو میشکونه...شاید هممون

 

نفرین شده ایم...

 

خدا جون هستی؟؟!!!!

 

اگه خوندی و دلت گرفت یا که نه فکر کردی فقط نیشخند پاسخمه

 

کامنت فراموش نشه....

 

دوست دارم ببینم نظرت چیه...

 

اونایی که منو میشناسن درسته؟!





 

 


     

 

 

 



 
 

چیستم من زاده ی یک شام لذت باز


نا شناسی پیش میراند در این راهم


روزگاری پیکری بر پیکری پیچید


من به دنیا آمدم بی آنکه خود باشم


من به دنیا آمدم تا در جهان او


حاصل پیوند سوزان دو تن باشم


پیش از آن کی آشنا بودیم ما با هم


من به دنیا آمدم بی آنکه من باشم

 



   

[ شنبه 93/12/9 ] [ 12:50 عصر ] [ علی زنگنه ] [ نظرات () ]